سی سالگی!

ساخت وبلاگ
قراره خودم باشم و خودم اینجا. برا همین هی آدرس عوض می کنم.
که کسی نبینه. کسی نخونه.
یه مدیر موفق، یه تحصیل کرده ی باسواد، یه بچه ی صبور و مهربون برای خانواده . .

من یه دختر 28 ساله ام که دلم نمیخواد قضاوت شم.

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:01

بهمن همیشه برای من ماه قشنگی بوده و حس عجیبی به 18 بهمن دارم هر سال. که خیلی وقتا بیخودیه.

زندگی آدما چقدر متفاوته و من هر روز بیشتر از روز قبل این و می فهمم. اذین و فرید و حمیدرضا و آدمای نزدیک تر مثل عروس و احسان و بقیه نشون میدن که حتی دو نفر شبیه هم نیستن.

چقدر بابا رو اعصابه مثل همیشه ی زندگی.

کارم آرامه. خدا رو هزاربار شکر. کار قبلی هم تسویه کرد بعد از 80 روز. خدا رو شکر.

5شنبه ی پیش خانوادگی رفتیم شاه عبدالعظیم.

خدایا من گیجم.

و ترس دارم.

و دائم در اضطرابم.

لطفا درستم کن.

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:01

احساس می کنم وسواسی شدم راجع به همه چیز. راجع به مراقبت از پوست، مو، اعصاب، لاغری و چاقی، خوراکیا، پول، حتی ساعت رسیدن به محل کار. هم عصبی م می کنه این قضیه، هم فکر می کنم که خبف من آدم منظمی ام و این خیلی خوبه. البته که منظمی من رو باید توی کمد لباس سی سالگی!...ادامه مطلب
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:01

نوشتم که بتونم هضمش کنم و یادم بره

سینه هام دردناکن

امروز دکتر رفتم

دوشنبه سونوگرافی

خدایا خواهش می کنم سلامت باشم

به خاطر مامان

خواهش می کنم

التماس می کنم

می ترسم از این درد

می ترسم

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 174 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1396 ساعت: 12:21

باید خوب باشم

می ترسم درای عجیب گرفته باشم

سینه م خدا رو هزار بار شکر به خیر گذشت

حالا نوبت جولان دادن پانیکه که من می ترسم چیز بدی باشه

خدایا

خودت خسته نشدی از این همه التماس برای سلامتی که من و مادرم می کنیم؟

خدایا

به چی باید قسمت بدم که سلامتی مو برگردونی بهم؟

من که دختر خوبی شدم.

من که کاری ندارم

خدایا

سلامتی مو بهم برگردون جان عزیزت

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1396 ساعت: 12:21

رفتم دکتر و دوباره داروهای پانیک گرفتم

گفت یه سال

و من فکر کردم خدا چقدر مهربانه

خدایای بزرگ من

خدای قشنگم

سلامتی و عزت و روزی و همه چیزهای خوب رو برای مادرم ، خانواده ی کوچکم و خودم میخوام

به من ببخش

همه ی کارهای کرده و نکرده رو

ببخش

ببخش و مثل همیشه کنارم باش

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 142 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1396 ساعت: 12:21

آدرس وبلاگ و همون سر پست قبل عوض کردم و الان دو روزه که مثل خوره ، یادم نمیاد چی گذاشتم!

حتی ایمیل زدم به بلاگفا که تو رو خداااااا

اما خب، پیدا شد یهو! یعنی کشفش کردم!

شوخی نیست که دو سال و اینا خاطره س. اونم خاطرات لازم برای یادآوری.

زلزله

امان از زلزله

پناه می برم به خدا از زلزله

+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ساعت 12:24&nbsp توسط من  | 


سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 154 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 17:35

بامداد 29 آذره. 18آذر آخرین روز کاری م توی اون جهنم بود. نه. نمیخوام برگردم. اما بیکارم. و حس می کنم بطالت واره زندگیم. برای برا شونصدم یا به طور دقیق بار ششم کنکور دکترای ادبیات ثبت نام کردم. پارسال باز یه ذررررره خوندم اما دفعات قبل هی نخواندم. الانم نمی دونم تا دوماه آینده می خونم یا نه. امیدوارم بخونم. خدایا بیکاری خوب نیست. برای منی که دل در بر و می بر کف و معشوق به کام نیست بیکاری هم خوب نیست. طلایی میگه گاج. گلواژه هم که رفتم. تخته سیاه نشد. منتشران نیرو نمی خواست. مهر و ماه هیچی. مرآت زنگ نزد. خدایا من دست گدایی م فقط و فقط به مت خودت درازه و گدای سمجی هم هستم. تنهام نذار مثل همیشه خوشحالم کن اون قدر که هیچ کس فکرشو نمی کنه + نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۵ساعت 23:57&nbsp توسط من  |  سی سالگی!...ادامه مطلب
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 12:46

بیکارم

و این درده

خدایا

داری به چی نگاه می کنی؟؟؟؟؟

دریاب منو

لطفا

لطفا

لطفا

هرچه سریع تر

من با لطف تو از اون جهنم اومدم بیرون

شرمنده م نکن

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم دی ۱۳۹۵ساعت 12:46&nbsp توسط من  | 


سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 12:46

خیلی وقته نیومدم که بنویسم. از کاگو بیرون اومد. تولد نسیم رفتم کرمانشاه. بعد بیکاری کشیدم و خیییییلی جاها برای مصاحبه رفتم که نشد. بعد پیام دادم سمیرا و اومدم اینجا. مهر و .... از 23 دی اینجا مشغولم و پستم مسئول تالیفه و حقوقوم قراره همون باشه که بوده. محیط آرومی داره. خدایا خیلی خیلی شکرت . . پریشب احسان با سه تا دختر لاس زده توی اینستاگرام! اینا یعنی زلزله. یعنی حواسم باشه کجا دارم یادگاری می نویسم و به کی دارم همه جوره می بازم. رفتارشم جالبه آخه! چک تسویه مم گرفتم دو سه روز پیش. طلا خریدم. خدایا . . دندون عقلمم کشیدم! باشگاهم میرم دوشنبه چهارشنبه. خلاصه که . . خدای من خدای خوبی هاست . . + نوشته شده در  شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 11:56&nbsp توسط من  |  سی سالگی!...ادامه مطلب
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 12:46