95/9/29

ساخت وبلاگ
بامداد 29 آذره.

18آذر آخرین روز کاری م توی اون جهنم بود.

نه.

نمیخوام برگردم.

اما بیکارم.

و حس می کنم بطالت واره زندگیم.

برای برا شونصدم یا به طور دقیق بار ششم کنکور دکترای ادبیات ثبت نام کردم. پارسال باز یه ذررررره خوندم اما دفعات قبل هی نخواندم.

الانم نمی دونم تا دوماه آینده می خونم یا نه.

امیدوارم بخونم.

خدایا بیکاری خوب نیست.

برای منی که دل در بر و می بر کف و معشوق به کام نیست بیکاری هم خوب نیست.

طلایی میگه گاج. گلواژه هم که رفتم. تخته سیاه نشد. منتشران نیرو نمی خواست. مهر و ماه هیچی. مرآت زنگ نزد.

خدایا من دست گدایی م فقط و فقط به مت خودت درازه و گدای سمجی هم هستم.

تنهام نذار

مثل همیشه خوشحالم کن

اون قدر که هیچ کس فکرشو نمی کنه

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۵ساعت 23:57&nbsp توسط من  | 

سی سالگی!...
ما را در سایت سی سالگی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 30salegitor بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 12:46